بی‌نیازی در کلام اباعبدالله الحسین علیه السلام

بی‌نیازی در کلام اباعبدالله الحسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر / نشنید کس مصیبت از این جان‌گدازتر

صبحی دمید از شب عاصی سیاه‌تر / وز پی شبی ز روز قیامت درازتر

بر نیزه‌ها تلاوت خورشید، دیدنی است / قرآن کسی شنیده از این دلنوازتر؟

قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من / امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر[۱]

«وَیْلَکُمْ یا اَهْلَ الْکُوفَهِ، اَتَدْرُونَ اَیَّ کَبِدٍ لِرَسُولِ اللّه (ص) فَرَیْتُمْ؟! وَ اَیَّ کَریمَهٍ لَهُ اَبْرَزْتُمْ؟! وَ اَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ؟! وَ اَیَّ حُرْمَهٍ لَهُ انْتَهَکْتُمْ؟!»؛ واى بر شما باد، اى اهل کوفه! آیا مى‌دانید کدام جگر رسول خدا (ص) را پاره‌پاره نمودید و چه بانوان محترمه، معززه چون گوهری را آشکار ساختید و کدام خون رسول خدا را ریختید و کدام حرمت او را ضایع ساختید؟

«لَقَدْ جِئْتُمْ بِها صَلْعاءَ عَنْقاءَ سَوْداءَ فَقُماءَ وَ فى بَعْضِها: خَرْقاءَ شَوْهاءَ، کَطِلاعِ الارْضِ وَ مِلاءِ السَّماءِ»؛ به تحقیق که کارى قبیح و داهیه‌اى ناخوش به‌جا آوردید که موجب سرزنش است و ظلمى به‌اندازه زمین و آسمان نمودید.

«اَفَعَجِبْتُمْ اَنْ مَطَرَتِ السَّماءُ دَما، وَ لَعَذَابُ الاخِرَهِ اَخْزى وَ اَنْتُمْ لا تُنْصَرُونَ»؛ آیا شمارا شگفت مى‌آید که آسمان خون بر سرتان باریده است؟ درحالی‌که البته عذاب روز بازپسین خوارکننده‌تر است و در آن روز شمارا یاورى نخواهد بود …[۲]

بی‌نیازی

امام حسین (ع) از جد بزرگوارشان رسول خدا (ص) نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمودند: «قِلَّهُ طَلَبِ الحَوائِجِ مِنَ النّاسِ فِی الدُّنیا هُوَ الغِنَى الحاضِرُ، و کَثرَهُ طَلَبِ الحَوائِجِ إلَى النّاسِ مَذَلَّهُ الحَیاهِ، وَ استِخفافُ الوَقارِ، و هُوَ الفَقرُ الحاضِرُ»؛ (کمتر دست نیاز بُردن به‌سوی مردم در دنیا، بى‌نیازىِ نقد است و نیازخواهىِ فراوان از مردم، مایه خوارى در زندگى و کاهش وقار و آن، فقرِ نقد است.[۳])

بی‌نیازی یا اظهار بی‌نیازی ازجمله ویژگی‌های اخلاقی شاخص در نظام اخلاقی اسلام به شمار می‌رود. غنای نفس و توانگری آن، آن‌گونه که در حدیث فوق نیز روشن است، بدین معنی است که برای برآورده شدن نیازهای دنیوی خود به‌سوی دیگران دست دراز نکنیم.

نخست ببینیم انسان چه نیازهایی دارد؟ با برآوردی سرانگشتی می‌بینیم که نیازهای دنیایی انسان در کل بر چهار نوع هستند:

–         نیازهای حیاتی و ضروری

–         نیازهای حیاتی و غیرضروری

–         نیازهای غیرحیاتی و ضروری

–         نیازهای غیرحیاتی و غیرضروری

نیازهای نوع اول که بدون برآورده شدن آن‌ها زندگی انسان مختل شده و حیاتش به خطر نابودی می‌افتد نیازهای پراهمیت اما گاه ساده و ارزانی هستند. مثل غذایی که بتواند نیروی بدن انسان را تأمین کند و لباسی که وی را از سرما و گرما بپوشاند. بدین‌جهت هم حیاتی هستند و هم ضرورت تأمین آن‌ها بر همه روشن است. اغلب مردم توان برآورده ساختن چنین نیازی را دارند و شاید کمتر بتوان کسی را یافت که امکان تأمین این نیاز را نداشته باشد. یکی از رسالت‌های جامعه اسلامی تلاش برای آن است که کسی در رفع نیازهای نوع اول خود به مشکل نیافتد و البته نیاز به بحث و بررسی بیشتری دارد.

نیازهای نوع دوم بسیار نادر هستند و شاید بتوان گفت هیچ نیاز حیاتی نیست که ضروری نباشد؛ اما نیازهای نوع سوم حیاتی نیستند ولی ضرورت تأمین دارند. مثل نیاز به مسکن مستقل یا وسیله نقلیه و … . اغلب نیازهای روزمره ما که برای برآوردن آن‌ها وقت زیادی می‌گذاریم از این نوع شمرده می‌شوند. حتی این روزها بیشتر گله مردم از رکود اقتصادی و … مربوط به همین نیازها است و برای این نیازهاست که به وام و قرض و … روی می‌آوریم.

نیازهای نوع چهارم که درواقع نیاز نیستند بلکه شِبهِ نیازند، شامل تجملات و چشم‌وهم‌چشمی‌هایی می‌شوند که اصطلاحاً برای کم نیاوردن پیش دیگران و چشم دیگری را درآوردن و … تبدیل به نیاز شده‌اند و باید از ابتلای به این نوع نیاز که گاهی تبدیل به بیماری خانمان‌سوز می‌شود به خدا پناه برد.

گاهی ما نیازهای نوع اول را تبدیل به نیاز نوع چهارم می‌کنیم. مثل مهمانی‌های مختلفی که اسراف‌های فراوانی در آن می‌شود و یا لباس‌های مارک‌داری که باقیمت‌های آن‌چنانی عرضه می‌شوند. چنین اسراف‌هایی بی‌شک برای رفع نیاز حیاتی نیست بلکه نوعی تجمل است.

از سوی دیگر عزت و ذلت در کلام امام حسین (ع) جایگاه ویژه‌ای دارند و آن حضرت در سخنان گهربارشان بارها نسبت به اینکه چه‌کارهایی موجب عزت و چه‌کارهایی موجب ذلت هستند تأکید نموده‌اند و در شماره‌های قبلی به چند مورد از آن‌ها اشاره نمودیم.

امام (ع) در این حدیث اظهار نیاز به‌سوی خلق را مایه ذلت و از بین رفتن شخصیت دانسته‌اند و کسی را که از این کار خودداری نماید، غنی و بی‌نیاز خوانده‌اند. ظاهراً اظهار نیاز در خصوص نیازهای دسته اول مقصود امام نیست و با توجه به احادیث دیگری از معصومین (ع) که سفارش‌های فراوانی درباره رفع نیازهای دیگران و رد نکردن دست سائل و … دارند، اظهار چنین نیازی مذموم به نظر نمی‌رسد. هرچند کف نفس و خودداری از سؤال (خواهش برای رفع نیاز) موجب عزت‌نفس و به قول امام (ع) غنای آن است.

درواقع ریشه غنا و فقر نه در دارایی و نداری، بلکه در نفس و درون آدمی است. در دعای عرفه امام حسین (ع) نیز آن حضرت چنین اظهار می‌دارند: «اللّهُمَّ اجعَل غِنایَ فی نَفسی»؛ (خدایا به من بی‌نیازی در نفس روزی کن) یا در فراز دیگری آورده‌اند: «الهى اَغْنِنى بِتَدْبیرِکَ لى عَنْ تَدْبیرى وَ بِاخْتِیارِکَ عَنِ اخْتِیارى»؛ (الهی بی‌نیازم گردان با تدبیرت از تدبیرهای خودم و با اختیارت از اختیار خودم). غنای نفس در مقام تدبیر وقتی به دست می‌آید که بنده خوب بداند که تدبیر خداوند اصلح و نافع‌تر به حال بنده و جامعه است، زیرا تدبیر او معلول صدها مصالح دور و نزدیک است و تدبیر بندگان از مصالح محدود سرچشمه می‌گیرد و گاهی اشتباه در اصل صلاح و مصلحت می‌شود.

خاتمه

کاروان اسرای کربلا در روز دوازدهم محرم به کوفه می‌رسند. رسالت زینب کبری (س) پس از واقعه عاشورا به همان اندازه شهادت امام حسین و یاران آن حضرت اهمیت دارد. هرچند مقصود یزیدیان از اسارت آل پیامبر (ص) چیز دیگری بود، اما این دختر امیرالمؤمنین (ع) بود که پیام کربلا را به امت پیامبر رساند.

بو دیارِ غم‌فزادور، نینوا صحراسی زینب / حاضر اول هر ابتلایه، کربلا زهراسی زینب

اینیوه گیی غم لیباسین، باشه سال اکبر قاراسین / دوت ابوالفضلین عزاسین، کربلا زهراسی زینب


[۱] با کاروان نیزه، علیرضا قزوه
[۲] فرازی از خطبه حضرت زینب (س) خطاب به کوفیان، لهوف، ص ۱۷۴
[۳] الفردوس، ج ٣، ص ٢٢٠

این نوشته در صفحه ۷ شماره ۲۳۰۱ روزنامه سرخاب مورخه ۵ آبانماه ۹۴ به چاپ رسیده است.

دیدگاهتان را بنویسید