صدق و امانت‌داری در کلام اباعبدالله الحسین علیه السلام

صدق و امانت‌داری در کلام اباعبدالله الحسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

آن‌گونه که در مقتل‌های معتبر آمده است، امام حسین (ع) در مسیر کربلا یا پس از ورود به کربلا در اولین خطبه‌ای که ایراد کردند، فرمودند: «إِنَّ هَذِهِ الدُّنْیَا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَکَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَهٌ کَصُبَابَهِ الْإِنَاءِ وَ خَسِیسُ عَیْشٍ کَالْمَرْعَى الْوَبِیلِ أَلَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَى عَنْهُ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَهً وَ لَا الْحَیَاهَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِم یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ [۱]»؛ (به‌راستی این دنیا دگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت کرده، و از آن جز نمی که بر کاسه نشیند و زندگی‌ای پست، همچون چراگاه تباه‌شده، چیزی باقی نمانده است. آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی نمی‌گردد؟ در چنین وضعی مؤمن به لقای خدا سزاوار است. و من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ظالمان را جز هلاکت نمی‌بینم. به‌راستی‌که مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان آن‌هاست و مادام که برای معیشت آن‌ها باشد پیرامون آن‌اند، و وقتی به بلا آزموده شوند دین‌داران اندک‌اند.)

وقتی فرمایش امام (ع) را به نسبت شرایط زمانی و مکانی آن در نظر می‌گیریم پی به نکاتی ارزشمند می‌بریم که می‌تواند زندگی دنیا و آخرت ما را به‌سوی سعادت حقیقی راهنمایی کند. امام هدایتگر است و هر واژه‌ای که به زبان جاری می‌کند برای هدایت. اگرچه زیبایی الفاظ و بلاغت سخن روح آدمی را نوازش می‌دهد، اما بلاشک امام که نمود و نماد انسان کامل است قصدش از کلام زیبا بیان معانی و مقاصد زیباست. امام در این کلام سعادت حقیقی را که مؤمن باید به دنبال آن باشد، شرح کرده است. دنیا همیشه برای مؤمن زندان است[۲] خصوص درزمانی که امام این‌گونه توصیفش نموده است که امربه‌معروف و نهی از منکر فراموش‌شده و خوبی‌های دنیا به دست بدکاران تباه‌شده است. امام در چنین شرایطی مؤمن را به لقای خداوند از زندگی در تنگنای دنیایی که نمی‌تواند قدمی برای هدایت مردم بردارد و پیوسته از دنیازدگی آنان در رنج است سزاوارتر می‌داند و می‌گوید مرگ برای من سعادت است. چگونه امام به زندگی با ظالمانی که دین را از مقصد آن، که رستگاری بشر است منحرف ساخته و مردم را به بندگی آن گرفته‌اند، راضی شود.

امام (ع) در حالی پا به کربلا می‌گذارند که مسلم بن عقیل (ع) پسرعمو و رسول ایشان برای بیعت گرفتن از نویسندگان بیش از ۱۲۰۰۰ نامه با مضمون «به‌راستی‌که ما پیشوایی نداریم. پس به‌سوی ما بشتاب! امید است که خداوند به‌وسیله تو ما را گرد حق جمع کند.» به کوفه رفته و تنها و غریب به شهادت رسیده است. از سوی دیگر حر با لشکریانش امام را در محاصره قرار داده است و نه می‌گذارند تا امام به‌سوی کوفه رود و نه به سمت مدینه بازگردد. جمله آخر امام ناظر به همین شهادت غریبانه مسلم و محاصره توسط لشکر حر است. مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان آن‌هاست. دین تا جایی کاربرد یافته که مردم را به مقاصد دنیوی‌شان برساند و وقتی دچار گرفتاری شوند بین دین و دنیا، دنیا را برمی‌گزینند.

صدق و امانت‌داری

امام حسین (ع) به نقل از پدر بزرگوارشان فرموده‌اند که رسول خدا می‌فرمایند: «لا تَنظُروا إلى کَثرَهِ صَلاتِهِم و صَومِهِم، و کَثرَهِ الحَجِّ وَ المَعروفِ و طَنطَنَتِهِم بِاللَّیلِ، و لکِنِ انظُروا إلى صِدقِ الحَدیثِ و أداءِ الأَمانَهِ[۳]»؛ (به فراوانىِ نماز و روزه‌شان و نیز فراوانى حج و نیکوکارى و آواى نیمه‌شبِ آنان، نگاه نکنید؛ بلکه به راست‌گویی و امانت‌داری ایشان بنگرید.)

صدق و راستی از اصول اخلاقی اسلام است و آن‌گونه که امام (ع) فرموده‌اند بالاتر از عبادات است. البته که مقصود امام عبادات مستحبی است. در مورد واجبات معنی ندارد که از لفظ کثرت و بسیاری استفاده شود چراکه برای همه به یک اندازه تعیین شده و واجب گردیده است. مقصود امام عبادات مستحبی است که گاهی انسان خیال می‌کند که این‌گونه عبادات موجب پیشرفت او بوده و مایه سعادت است، غافل از اینکه صدق در گفتار و ادای امانتی که بر عهده دارد از این عبادت‌ها بالاتر و برتر است و دروغ و خیانت نه‌تنها باعث زایل شدن این مستحبات می‌شود بلکه حتی واجبات را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. تا جایی که در احادیث فراوانی راستی در گفتار و امانت‌داری از علامات مؤمن و شیعه شمرده‌شده است.

آنچه در مقدمه عرض شد نیز مرتبط با این موضوع است. آنان که خطاب به امام (ع) نامه نوشتند صداقت نداشتند و در عمل به گفته خود پایبند نبودند اگرچه در مستحبات عبادی بر همدیگر سبقت می‌گرفتند. مسلم (ع) نیز امانتی بود که امام به مردم کوفه سپردند اما آنان خیانت ورزیدند و امانت‌دار خوبی برای امام نبودند.

حال ببینیم تکلیف ما چیست؟ تا چه اندازه نسبت به این حدیث عامل هستیم؟ نمی‌شود که خود را عزادار امام غایب بدانیم و از امام زمانمان غافل باشیم. نمی‌شود که ندای هل من ناصر امام زمانمان را نشنویم. اصل دعوت امام به یاری هم برای یاری خودمان و سعادت خود ماست. خدا و امامش را چه نیاز به عبادت ما! راست‌گویی و امانت‌داری کمترین کاری است که می‌توانیم برای سعادت خودمان انجام دهیم.

معنی صدق کمابیش روشن است اما امانت‌داری بستگی به هر فرد دارد که ببیند چه امانت‌هایی به دست اوست. زن برای شوهر امانت است و شوهر برای زن. فرزندان امانتی در دست والدین هستند و والدین امانتی برای فرزندان. کارهایی که به‌تناسب شغل بر عهده داریم امانتی هستند که باید به بهترین شکل از آن نگه‌داری و به سرانجام برسانیم. و بسیاری از این نوع اماناتی که به ما سپرده‌شده‌اند. به یاد داشته باشیم که حفظ این امانت‌ها از عمل به مستحبات بالاتر شمرده‌شده است.

خاتمه

امروز سوم محرم است و به نام دردانه سه‌ساله، رقیه بنت الحسین (ع) نام‌گذاری شده است که در شام به شهادت رسیدند.

هارداسان امداده گل ای شاه مظلومان بابا / بو خرابه گوشسینده اولدی باغریم قان بابا

سن منی گوزدن اتوبسان گلمیسن دیداریمه / باغلارام گوزیاشی گوزدن من سولان رخساریمه


[۱] تحف العقول، ص ۲۴۵
[۲] اصول کافی، ج۲، ص ۲۵۰، امام صادق (ع): «الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِن‏»
[۳] عیون أخبار الرضا، ج ،٢ ص ۵١ و الأمالی صدوق، ص ٣٧٩، ح ۴٨١ و بحار الأنوار، ج ٧١، ص ٩، ح ١٣

این نوشته در صفحه ۷ شماره ۲۲۹۴ روزنامه سرخاب مورخه ۲۵ مهرماه ۹۴ به چاپ رسیده است.

دیدگاهتان را بنویسید