بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
ماه محرم و صفر، ایام عزای محبان اهل بیت (ع) در سوگ امام حسین (ع) است. به تناسب این ایام بهجاست تا به کلام نورانی آن حضرت در حد امکان پرداخته شود و شمیمی از عطر دلانگیز سخنان آن حضرت با دل و جان استشمام شود. تناسب این امر از آنجاست که امام (ع) در بیان انگیزه قیام خود به کرات از اصلاح امور امت پیامبر و امر به معروف و نهی از منکر سخن گفتهاند. در بخشی از یک حدیث نقل شده است که فرمودهاند: «وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی، اُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِىِّ بْنِ أَبِی طالِب[۱]»؛ من تنها به انگیزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مىخواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدّم (ص) و پدرم على بن ابىطالب (ع) رفتار نمایم. اصلاح امور بیشک توسط افراد صالح امکانپذیر است و تنها کسانی میتوانند مدعی اصلاح امت رسول خدا شوند که خود گرفتار کژی و پلیدی نباشند. بنابراین نخستین مقدمه قیام اباعبدالله (ع) این بوده است که یارانی صالح برای خود برگزینند و یا در تربیت افراد صالح بکوشند. پیش از واقعه عاشورا، امام (ع) در هر فرصتی، علیرغم تبلیغات منفی و محدودیتهای شدیدی که از سوی دستگاه اموی بر جامعه حاکم بود، به بیان بایستههای ایمان و شایستگیهای انسان مسلمان میپرداختند و در هر جمعی که حضور مییافتند از یادآوری احکام و حدود الهی و فضایل و رذایل اخلاقی دریغ نمینمودند. در نهایت نیز تا بدان میزان پایبند این اصلاح بودند که جان خود را فدای این راه نمودند.
در این سلسله نوشتار، تلاش بر آن است که دستی بر گنجینه لطیف سخنان آن امام (ع) بریم و کلماتی از حکمتهای اخلاقی آن حضرت را تقدیم دوستداران آن حضرت و پیروان راه مکتبش کنیم؛ باشد که مورد رضای حق و قبول حضرتش افتد.
حسن خلق
روایت شده است از امام حسین (ع) که به نقل از پدر بزرگوارشان علی بن ابیطالب (ع) فرمودند: از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود: «بُعِثتُ بِمَکارِمِ الأَخلاقِ و مَحاسِنِها[۲]»؛ من براى (به همراه) اخلاق کریمانه و زیبا برانگیخته شدم.
آنچه مسلم است ما به عنوان پیروان پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) باید نهایت تلاش خود را در اینکه اعمال و رفتارمان آنگونه باشد که مورد پسند ایشان و مورد رضای پروردگار باشد، انجام دهیم.
نخستین نکتهای که باید درباره این حدیث شریف بیان شود این است که این روایت با الفاظ متفاوت دیگری نیز نقل شده است. اما آنچه از طریق شیعه نقل شده همین حدیث است و نقلهای مشابه دیگر که به صورت «إنما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق»؛ همانا من مبعوث شدم فقط برای این که مکارم اخلاقی را کامل نمایم، رواج دارند با الفاظی متفاوت در منابع اهل سنت آمده است که جدای از بحث سند، از نظر دلالت نیز که هدف غایی بعثت را تکمیل مکارم اخلاقی (یا حسن خلق) دانسته، چندان معتبر به نظر نمیرسد، و سخن درباره آن به کتابها و مقالات مفصل ارجاع داده میشود.
در این حدیث آنچه مشهود است آن است که پیامبر (ص) به همراه چه خلق و خویی برای ابلاغ پیام وحی به میان مردم آمده است. در قرآن کریم هم به اخلاق پیامبر (ص) اشاره شده است که: «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ[۳]»؛ و به راستی که تو را خویی والاست.
مکارم اخلاقی و محاسن اخلاقی که پیامبر به آنها آراسته بوده است، چیست؟ در احادیث دیگری از زبان اهل بیت (ع) معنی این دو روشن میشود. از امام صادق (ع) پرسیدند که «مَا حَدُّ حُسْنِ الْخُلُق؟»؛ حد و تعریف حسن خلق چیست؟ در پاسخ فرمودند: «تُلِینُ جَنَاحَکَ، وَ تُطِیبُ کَلَامَکَ، وَ تَلْقى أَخَاکَ بِبِشْرٍ حَسَن[۴]»؛ اینکه با مردم به نرمى برخورد کنی و پاکیزه سخن بگویی و با برادر (دینیات) گشادهرو باشی.
در حدیث دیگری که از آن حضرت نقل شده است، شخصی پرسید «أَخْبِرْنِی عَنْ مَکَارِمِ الْأَخْلَاق»؛ درباره اینکه مکارم اخلاقی چیست سخن بگویید، که حضرت فرمودند: «الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَ صِلَهُ مَنْ قَطَعَکَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَکَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِکَ[۵]»؛ اینکه نسبت به کسى که به تو ظلم کرده عفو کنى و با کسى که با تو قطع رابطه کرده ارتباط برقرار کنى و کسى که تو را محروم کرده به او عطا کنى و سخن حق بگویى گرچه بر ضرر تو باشد.
با دقت در احادیث فوق به این نکته پی میبریم که مکارم اخلاقی با محاسن اخلاقی تفاوت دارند. محاسن اخلاقی نیکیهاییست که همسو با غرایز طبیعی بشر است و طبع بشر نسبت به آنها تمایل دارد، چرا که انسان طالب جلب محبت و توجه دیگران است و دوست دارد که با مردم با محبت و ادب سخن بگوید. اما مکارم اخلاقی صفات و افعالی هستند که تمایلات و غرایز انسان از آنها گریزان است و بزرگواری و کرامت نفس به شمار میروند. دستیابی به محاسن اخلاقی کار زیاد سختی نیست اما برای رسیدن به مکارم اخلاقی و واجد این نوع اخلاق بودن، باید متحمل زحمت شد. همین نوع اخلاق است که از طریق جهاد با نفس حاصل میشود و پیامبر اکرم (ص) آن را بالاتر از جهاد با دشمن ظاهری دانستهاند، آنجا که میفرمایند: «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ[۶]»؛ آفرین بر قومی که جهاد اصغر را به انجام رساندند ولی جهاد اکبر باقی است، پرسیدند جهاد اکبر کدام است و حضرت پاسخ فرمودند: جهاد با نفس.
برخورداری از کرامت نفس محور اصلی اخلاق اسلامی به شمار میرود که ان شا الله در مباحث آینده بیشتر بدان پرداخته خواهد شد.
در پایان سلامی عرض کنیم به محضر مولایمان اباعبدالله الحسین (ع):
سلام اولا او چوخور یرده خسته جان آقاما / سلام اولا بدنی اوخلارا نشان آقاما
سلام اولا بشگین جبرئیل ترپدنه / حصیره چولقالانوب جسمی دفن اولان آقاما
[۱] فتوح ابن اعثم، ج ۵، ص ۳۳ و بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹
[۲] أمالی طوسی، ص ۵٩۶، و بحار الأنوار، ج ۶٩، ص ۴٠۵
[۳] سوره قلم (۶۸)، آیه ۴
[۴] اصول کافی، ج ۳، ص ۲۶۸
[۵] معانی الأخبار، ص ۱۹۱ و أمالی صدوق، ص ۲۳۱
[۶] اصول کافی، ج ۵، ص ۱۲
این نوشته در صفحه ۷ شماره ۲۲۹۳ روزنامه سرخاب مورخه ۲۳ مهرماه ۹۴ به چاپ رسیده است.