در شماره گذشته بهعنوان مقدمه، درباره سبک زندگی دینی و معنایابی تشکیل خانواده نوشتیم و از اهمیت عمل به دانستهها و لزوم کسب آگاهی و شناخت قبل از شروع به انجام کاری سخن گفتیم. اینک برای راه یافتن به دلایل صحیح اصل ازدواج به انگیزههای منفی ازدواج میپردازیم.
انگیزههای منفی ازدواج
انگیزههای منفی ازدواج به زبان گزارههای اخلاقی، نبایدهایی هستند که بهاشتباه از سوی کسانی که قصد ازدواج دارند، یا از سوی دیگران از قبیل خانوادۀ فرد، دوستان و آشنایان بهعنوان دلیل برای ازدواج مطرح میشوند درحالیکه با بررسی عقلی، ضمن مراجعه به آیات و روایات، درمییابیم که این انگیزهها، نمیتوانند چرایی صحیحی برای ازدواج به ما ارائه دهند. نخست عناوین این انگیزهها را برمیشماریم و توضیحی در خصوص هرکدام ارائه میدهیم و درنهایت دلایل عقلی و نقلی بر رد این انگیزهها میآوریم. ممکن است بیان انگیزههای منفی و دلایل منفی بودن آنها چند شماره از هفتهنامه طول بکشد که لازم است برای دریافت صحیح مقصود نگارنده، همه آنها در کنار هم قرار گیرند.
پول و ثروت
نگاه مادی به ازدواج دامنگیر خیلی از افراد و خانوادهها میشود. حتی در خانوادههایی که بهظاهر مذهبی هستند و نماز و روزه و حجابشان درست است هم، این انگیزه قوت خاصی دارد. غالباً هم دلیل آن کمبودهایی است که فرد در دوران قبل از ازدواجش دچار آن بوده است و اکنون قصد دارد تا در خانه همسر آن کمبودها را جبران کند. دختر به دنبال پسری پولدار است تا آرزوهایش را برآورده کند و پسر در پی دختری است که پدر ثروتمندی دارد. حتی گاهی فردی که قصد ازدواج ندارد در مواجهه با موقعیتی که طرف مقابل ثروت زیادی دارد انگیزهای قوی برای ازدواج پیدا میکند. گاهی هم اتفاق میافتد که خانوادهای ثروتمند تنها حاضر است که فرزندش با خانوادهای ثروتمند وصلت کند. در چنین شرایطی هم، ثروت انگیزهای منفی به شمار میرود که توضیح آن بعداً خواهد آمد.
زیبایی
زیبایی طرف مقابل با رواج مدگرایی در جامعه به یکی از انگیزههای قوی در ازدواج بدل شده است. همسر زیبا داشتن خوب است اما به خاطر زیبایی با کسی ازدواج کردن بدون اینکه شرایط دیگر مورد نظر قرار گیرد، گاهی تنها انگیزه افراد در ازدواج میشود.
مقام
این انگیزه گاه بدینصورت است که طرف مقابل دارای مقام و منزلت اجتماعی بالایی است، مثلاً پسر یا دختر، پزشک یا وکیل است یا در یک ارگان دولتی دارای پست مهمی است و بنابراین من را برای ازدواج با او ترغیب میکند. یا اینکه ازدواج با این فرد باعث میشود تا خود من به مقام و منزلتی برسم و بدین ترتیب هرچند آماده ازدواج نبودم و قصدی برای ازدواج نداشتم، اما اینکه در صورت ازدواج با این فرد به موقعیت اجتماعی خوبی دست مییابم من را ترغیب به وصلت با او میکند.
فرار از تنش!
خانوادهای را تصور کنید که مدام در تنش و دعوا میان خود والدین و یا بین والدین و فرزندان باشد. جو خانه همیشه همراه با اضطراب و توأم با استرس است و مشاجره در آن تمامی ندارد. در چنین مواقعی فرزندان ازدواج را تنها راه فرار از این فضای متشنج و دستیابی به آرامش میبینند و میخواهند با این کار از موقعیت نابسامان فعلی رهایی یابند.
ترحم
یکی از انگیزههای فراگیری که برای افراد رقیقالقلب در ازدواج ایجاد میشود ترحم و دل سوزی نسبت بهطرف مقابل است. پسری با دیدن اینکه مثلاً دخترخالهاش امکان ازدواج ندارد دلش به رحم میآید و به خواستگاری او میرود. در رابطه دوستی بین دختر و پسری – که فعلاً کاری با درستی یا غلطی این رابطه نداریم و در آینده به آن میپردازیم – پسر برای به دست آوردن دل دختر پیش او گریه میکند و دم از خودکشی و … میزند. دختر دلش به رحم میآید و صرفاً از روی ترحم نه چیز دیگری حاضر به ازدواج با او میشود. گاه حتی پیش میآید که پسری برای نجات دادن دختر از زندگی پریشانش در خانه پدری از روی دلسوزی انگیزه برای ازدواج با او پیدا میکند. در چنین مواردی انگیزه اصلی برای ازدواج دلسوزی است.
بهرهمندی از مزایای ازدواج
ازجمله انگیزههای منفی ازدواج که این روزها دستگاههای متولی امر تسهیل ازدواج هم به آن دامن میزنند بهرهمندی از مزایای ازدواج است که معمولاً در بین آقاپسرها شایعتر است. مثلاً برای استخدام در بیشتر مشاغل شرط تأهل وجود دارد و افرادی که در معرض استخدام قرار میگیرند ولی مجرد هستند، انگیزه قوی برای ازدواج پیدا میکنند تا بتوانند از آن برای استخدام استفاده کنند. یا تخفیفهایی که برای خدمت سربازی افراد متأهل وجود دارد، همچون کسر از خدمت یا خدمت در شهر محل اقامت و … که موجب میشود فرد نسبت به ازدواج راغب شود. یا مثلاً برای اینکه در محل کارش موقعیت بهتری کسب کند با دختر رییس خود ازدواج میکند درحالیکه هیچ انگیزه مهمی غیرازاین برای ازدواج ندارد.
ادامه دارد …
این نوشته در صفحه ۱۴ شماره ۵۰۸ هفتهنامه آذرپیام (هفته اول آذر ۹۴) منتشر شده است.